هفت سال بعد از بیست و هفت !
هفت سال بعد از بیست و هفت سالگی !
نزدیکی های ظهرِ یکی از روزهای تعطیله . به سختی از خواب بیدار میشم . بنظرم خوابیدن زیر پتو با کولر روشن ، یکی از معدود لذتهایی هست که اسلام یادش رفته حرام اعلام کنه . امروز بنا بر روایتی سالروز تولدمان است . هفت سال پیش در چنین روزی بیست و هفت ساله شدم !
یادمه از بچگی 1 ستاره را نشون کرده بودم توی آسمون ، میگفتم این ستاره ی منه . بیست و هفت سال بعد که فهمیدم چراغ دکل مخابراته ، کمرم شکست ! بگذریم . ...
به یاد دوران کودکی ، به سراغ کتابهای آن دورانم رفتم .
با خوندن هر ورق از کتابهام ، حس میکنم باید با کارت صد آفرین سوم دبستان ، توی اوج از تحصیل خداحافظی می کردم .
+ نوشته شده در ۱۳۹۳/۰۵/۳۰ ساعت 11:20 توسط محمد فرهمند
|