تولدم مبارک :37
تولدم مبارک !
می گویند قِدمَتم به سی و چند سال قبل باز می گردد .زمانی که ماموتها آخرین نفسهای خود را میکشیدند و نسلِ دایناسورها چند صباحی بود که منقرض شده بود . زمانی که کامپیوتر ، اینترنت، تلفن و خیلی چیزهای دیگر ، هنوز اختراع نشده بود و مردم برای ارتباط با هم، از کبوترهای نامه رسان و یا حلقه های دود استفاده میکردند . بهرحال با این موضوع که فُسیلی هستم برای خودم ، کنار آمده ام !
بگذریم .
سالروزِ تولدم امسال هم مثل سالهای قبل بود . ساده و بدون هیچ احساسِ خاصی ! فقط این وسط به یک دلخوشیِ کوچک جهت ادامه ی زندگی نیازمند بودیم که خداوند ، از خوردنی های حلال ، موجودِ خوشمزه ای را بنام آقا آرین به جمعِ کوچولوی ما اضافه کرد . البته من و همسرم هم این وسط ، مقداری نقش داشتیم. باور کنید ظهرها که خسته و بیحال و با دستانی پینه بسته به خانه میروم و پسر کوچولواَم چهار دست و پا به سمتِ من می آید ، دراماتیک ترین لحظه ها برایم رَقَم میخورد .
.
.
بگذریم .
عمری گذشت و من بابت کارهایی که نکرده ام بیشتر افسوس میخورم تا بابت کارهایی که کرده ام .
خدایا از ما قبول کن .
.