خاطراتی از حج - مکه - 1
خاطراتی از حج - مکه - ۱
نیمه های شب ، به مکه – حرم امن الهی – رسیدیم . پس از توقفی کوتاه در هتل ، روانه ی مسجد الحرام شدیم . اینجا آخر دنیاست . در روزها و شب هایی که در مکه هستی ، آرامش و سبکیِ جسم و روحت را با تمام وجود احساس می کنی .
با اولین نگاهم به کعبه ، اُبهت و سنگینی اش ، وجودم را گرفت . خدایا اینجا جاییست که از هشت سالگی هر روز و هر شب به سویش نماز خوانده ام . اینجا بیت الله است . قبله ی کائنات .
گویند اولین باری که چشمت به کعبه افتاد هر آرزویی کنی برآورده می شود . جدالی در آن لحظه در وجودم در گرفت که اول برای خودم دعا کنم یا اول برای دیگری . دعا برای دیگری برنده شد ...
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۱۱/۱۱ ساعت 22:54 توسط محمد فرهمند
|